عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 976
نویسنده : آوا فتوحی

منوچهر آتشي ـ شاعر و مترجم - دوم مهرماه سال 1310 در دهرود دشتستان متولد شد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در بوشهر به پايان رسانيد و به خدمت دولت درآمد. مدتي آموزگار فرهنگ بود و سپس در سال 1339 به تهران آمد و در دانشسراي عالي، به تحصيل پرداخت. او در مقطع كارشناسي رشته‌ي زبان وادبيات انگليسي، فارغ‌التحصيل شد و در دبيرستان‌هاي قزوين، به امر دبيري پرداخت. آتشي از سال 1333 انتشار شعرهايش را شروع كرد و در فاصله‌ي چند سال توانست در شمار شاعران مطرح معاصر درآيد. نخستين مجموعه‌ي شعر او با عنوان "آهنگ ديگر" در سال 1339 در تهران چاپ شد و پس از اين مجموعه، دو مجموعه ديگر با نام‌هاي "آواز خاك" (تهران، 1347) و "ديدار در فلق" (تهران 1348) از او انتشار يافت. در این یادنامه بخوانید:همه چیز درباره آتشی و معروفترین آثار او / آتشی در گفتگوی روز با شمس لنگرودی / برگزیده اشعار منوچهر آتشی / ترجمه شعری از آتشی / سوگنامه آتشی / پیام های تسلیت به مناسبت درگذشت آتشی / آخرین عکس ها و خاطره ها و ....



:: موضوعات مرتبط: زندگینامه نویسندگان /شاعران و ترانه سرایان , ,
:: برچسب‌ها: منوچهر آتشی , مهاجر , آمزش و پرورش , صدا وسیما , شعر معاصر ,
تاریخ : جمعه 24 آبان 1392
بازدید : 1343
نویسنده : آوا فتوحی

 

دوم مهرماه ۱۳۱۰ در روستای به نام «دهرود» دشتستان جنوب متولد شدم، خانواده ما جزء عشایر زنگنه کرمانشاه بودند که در حدود ۴ نسل پیش به جنوب مهاجرت کرده بودند.

نام خانوادگی من به دلیل اینکه نام جد من «آتش‌‏خان زنگنه» بود «آتشی» شد، پدرم فردی باسوادی بود و به دلیل علاقه‌‏ای که سرگرد اسفندیاری که در جنوب به رضاخان کوچک مشهور بود، پدرم را به بوشهر انتقال داد و پدرم کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر شد. در سال ۱۳۱۸ به مکتب‌خانه رفتم در همان سال‌‏ها قرآن و گلستان سعدی را یاد گرفتم ولی به دلیل شورشی که در آن شهر شد سال دوم را تمام نکرده بودم از کنگان به بوشهر رفتم و در مدرسه فردوسی بوشهر ثبت نام کردم و تا کلاس چهارم در این مدرسه بودم و در تمام این دوران شاگرد اول بودم و کلاس پنجم را به دلیل تغییر محل سکونت در مدرسه گلستان ثبت نام کردم. کلاس ششم را با موفقیت در دبستان گلستان به پایان رساندم، در این سال‌‏ها بود که هوایی شدم و دلم برای روستا تنگ شد و با مخالفت‌‏هایی که وجود داشت دست مادر دو برادر و خواهرم را گرفتم به روستا بازگشتیم و در چاهکوه بود که با عشق آشنا شدم و اولین شعرهایم نیز مربوط به همین دوران است.

البته مساله علاقمندی من به شعر و شاعری به دوران کودکی‌‏ام باز می‌‏گردد خیلی کوچک بودم که به شعر علاقه‌‏مند شدم، اما اولین تجربه عشقی در چاهکوه اتفاق افتاد او نیز توجهی پاک و ساده دلانه به من داشت، آن دختر خیلی روی من تاثیر گذاشت و در واقع او بود که مرا شاعر کرد. شاعر مجموعه «آواز خاک» در ادامه با بیان این نکته که در آن سال‌‏ها ترانه‌‏های زیادی سرودم و به دلیل نرسیدن ما به هم و ازدواج آن دختر با مرد دیگر و سرطانی که بعدها به آن دچار شد رد پایی این عشق در تمام اشعار من به چشم می‌‏خورد. پس از آن به بوشهر بازگشتم و دوره متوسطه را در دبیرستان سعادت به پایان رساندم, در آن سال‌‏ها بود که اشعارم را روزنامه‌‏های دیواری که در این مدرسه درست کرده بودیم منتشر می‌‏کردم و حتی در این سال‌‏ها در چند تئاتر نیز نقش‌‏هایی ایفاء کردم. او در ادامه با بیان این نکته که پس از اتمام دوره دبیرستان به دانشرای عالی راه پیدا کرده‌است و به عنوان معلم مشغول به تدریس شده, گفت: در همین سال‌‏ها اولین شعرهایم را در مجله فردوسی منتشر کردم و این شعرها محصول سرگشتگی در کوه‌‏ها و دره‌‏هاست که به صورت ملموس در اشعار من بیان شده‌‏اند. آشنایی با حزب توده تاثیرات بسیار زیادی بر آثار من گذاشت و شعرهای زیادی برای این حزب با نام‌‏های مستعار در روزنامه‌‏های آن روزها منتشر کردم و حتی در ۲۹ مرداد پس از کودتا در ایجاد انگیزه به کارگران برای شورش نقش بسزایی داشتم, ولی با مسائلی که برای حزب به‌‏وجود آمد، از این حزب فاصله گرفتم و فعالیت جدی سیاسی من به نوعی پایان یافت. من تاکنون دوبار ازدواج کرده‌‏ام که هر دو بار که بی‌‏ثمر بوده‌است، همسر اولم با این که دو فرزند از او داشتم (البته پسرم مانلی به دلیل بیماری که داشت فوت کرد) به دلیل اینکه من حاضر نشدم با او به آمریکا بروم از من جدا شد و دخترم شقایق نیز در حال حاضر در آلمان وکیل است. در سال ۱۳۶۱ ازدواج دیگری داشتم که آنهم به انجام نرسید و یک دختر نیز از این ازدواج دارم.

فعالیت‌‏ام را با آموزش و پرورش آغاز کردم البته شغل‌‏های متعددی را تجربه کردم، مدتی با صدا و سیما همکاری داشتم، مسئول شعر مجله تماشا بودم، مشاور ادبی نشریات و انتشارات مختلف بوده‌‏ام و در حال حاضر نیز در نشریه کارنامه مشغول هستم. من با این سن ام هیچ کتابی نیست که در حوزه فعالیت‌‏ام ناخوانده مانده باشد، اگر کسانی که به شعر علاقه‌‏مند هستند و حس می‌‏کنند قریحه شعری دارند به سراغ شعر بروند و گرنه به دنبال شعر رفتن کاری عبث و بیهوده‌است.

»

 

سبک شعری

منوچهر آتشی در اواخر دههٔ ۳۰ با «» در شعر معاصر به تجربه‌ای تازه دست می‌زند. او با کشف و شهود در طبیعت جنوبی و وحشی به نوعی خشونت غریزی در شعر دست می‌یابد. اما آنچه خشونت شعری آتشی را از عنصر خشونت آشفته و غیرمنسجم برخی از شاعران قبل و بعد از خودش (مثلاً از نصرت رحمانی یا کیومرث منشی‌زاده) متمایز می‌کند به‌جز حضور «جنوب»، لحن حماسی آن است.[۱]

شعرهای آتشی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ شعر کویر است و عناصر طبیعی این کویر حماسه و خشونت را با هم می‌آمی‌زند.

گذشته از آن، عشق و امید و آرزو نیز خود را به این طبیعت جنوبی غرق می‌کند و احساس تنها در مثلث خشونت-حماسه-جنوب چهره نشان می‌دهد.[۲]

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: زندگینامه نویسندگان /شاعران و ترانه سرایان , ,
:: برچسب‌ها: منوچهر آتشی , مهاجر , آمزش و پرورش , صدا وسیما , شعر معاصر ,

تعداد صفحات : 124
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 124 صفحه بعد


اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com